ایستاده در باد
شاخه ی لاغر بیدی کوتاه
بر تنش جامه ای انباشته از پنبه و کاه
بر سر مزرعه افتاده بلند
سایه اش سرد و سیاه.
نه نگاهش را چشم
نه کلاهش را پشم.
سایه ی امن کلاهش اما
لانه ی پیر کلاغی است که با قال و مقال
قار و قار از ته دل می خواندَ:
آن که می ترسد
می ترساند!...
نظرات شما عزیزان:
خوب بود
کلافه شدن یعنی:
دلتنگِ کسی باشی ؛ که نیست
حوصله کسی را نداشته باشی؛ که هست !
دلتنگِ کسی باشی ؛ که نیست
حوصله کسی را نداشته باشی؛ که هست !
خیلی زیبا بود منون عزیزم
تاريخ : سه شنبه 6 اسفند 1392
| 21:34 | نویسنده : roshanak |